۹ نتیجه برای آبادی
اشرف جزایری، فروغ پاپهن، زهرا مصلح آبادی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۹ )
چکیده
خرچنگ شناگر آبی خلیج فارس (Portunus plagicus)، تا کنون از جهات مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است، اما مطالعات کروموزومی و ترکیب کروموزوم های آن به علت تعداد زیاد و ساختار پیچیده آن ها، کار دشواری بوده است. در مطالعه سیتوژنتیکی حاضر برای تهیه کاریوتایپ خرچنگ آبی از سه روش کشت سلول های خونی، تزریق کلشسین و حمام کلشسین استفاده گردید و گسترش های سلولی از بافت های آبشش، بیضه و تخمدان تهیه شد. در این تحقیق مشخص گردید که بهترین روش تهیه کاریوتایپ خرچنگ آبی، روش تزریق کلشسین بوده و مناسب ترین بافت ها برای تهیه پلاک های متافازی، بافت های آبشش ماده و بیضه بود. با شمارش کروموزوم های پلاک های متافازی بافت آبشش ماده، مشخص شد که عدد دیپلویید این گونه ۱۰۲=۲n و شمارش کروموزوم های پلاک های متافازی بافت بیضه این گونه ۵۱=n بوده است (عدد هاپلوئید). از نظر مدت زمان تیمار کلشسین، بهترین شرایط تیمار ۶ و ۸ ساعت بود. اندازه گیری دقیق طول بازوهای کروموزومی مشخص نمود که ترکیب کروموزومی این گونه شامل ۴ جفت کروموزوم متاسانتریک، ۲۴ جفت کروموزوم ساب متاسانتریک و ۲۳ جفت کروموزوم تلوسانتریک بود.
نبی اله خیرآبادی، سید جعفر سیف آبادی ، فریدون عوفی، علیرضا مهوری،
دوره ۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۱ )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی رفتار صدف گزینی پنج گونه خرچنگ های منزوی نادر در ۶ ایستگاه واقع در ناحیه جزر و مدی جزیره هرمز انجام پذیرفت. نمونه برداری به صورت فصلی از تابستان ۱۳۸۹ تا بهار ۱۳۹۰ انجام شد. خرچنگ های منزوی به تفکیک هر ایستگاه در اتانول ۷۰ درصد تثبیت، سپس به آزمایشگاه انتقال یافتند. این نمونه ها با استفاده از کلید های شناسایی معتبر در حد گونه مورد شناسایی قرار گرفتند. بر اساس نتایج، ۵ گونه از خرچنگ های منزوی که دارای فراوانی بسیار کمی در جزیره هرمز بودند با نام های Diogenes planimanus، D. tirmiziae، Coenobita scaevola، Dardanus tinctor و Clibanarius longitarsus شناسایی شدند. این خرچنگ های منزوی به ترتیب از ۵، ۴، ۳، ۴ و ۲ گونه صدف شکم پا به منظور حفاظت از بخش شکمی خود استفاده می کردند. در مجموع ۱۱ گونه صدف شکم پا مورد استفاده این خرچنگ های منزوی قرار گرفته که صدف شکم پای Thais lacera با ۱۹ مورد اشغال (۸/۳۵ درصد از کل صدف های اشغال شده) بیش ترین میزان اشغال شدن را به خود اختصاص داده بود. ایستگاه شماره ۱ (مرکز تحقیقات محیط زیست دریایی) نیز دارای بیش ترین فراوانی خرچنگ های منزوی بود.
ندا فهیمی، جعفر سیف آبادی، علیرضا ساری، علیرضا مهوری،
دوره ۶، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۳ )
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی برخی پارامترهای زیستی و بیومتریک تولیدمثل خرچنگ Leptodius exaratus در ناحیه جزر و مدی جزیره هرمز در مدت زمان یکسال از تیر ماه ۱۳۹۱ تا خرداد ۱۳۹۲ انجام گرفت. نسبت جنسی در این خرچنگ به صورت افراد نر به ماده ۵۳ درصد به۴۷ درصد است و بلوغ جنسی در طول کاراپاس ۱۳ میلیمتر در افراد ماده و ۱۶ میلیمتر در افراد نر رخ داد. شاخص گنادی و کبدی بیانگر تخمریزی مادهها در تمامی فصول و اوج آن در تابستان میباشد. طول گونوپود با رسیدگی جنسی ارتباط معنیداری داشت و تعداد تخم و وزن گناد با عرض شکم دارای رابطه خطی قوی میباشند. همچنین ارتفاع چنگک با طول کاراپاس در ماده های حامل تخم دارای رابطه خطی میباشد. بیشترین تعداد تخم در تابستان و کمترین در زمستان و بزرگترین قطر تخم در زمستان و کوچکترین قطر در تابستان مشاهده شد.
سعید حسن زاده، رحیم عبدی، محمدعلی سالاری علی آبادی، عبدالعلی موحدنیا، زهرا بصیر،
دوره ۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۵ )
چکیده
مطالعه موردنظر بهمنظور تعیین و مقایسه میزان فعالیت آنزیمهای گوارشی آمیلاز، آل کالین فسفاتاز و لیپاز در پنج بخش دستگاه گوارش ماهیهای بیاح و شبه شوریده به دلیل اهمیت تغذیهای و اقتصادی ازنظر صید و صیادی در ناحیه جنوبی کشور انجام پذیرفت. برای این منظور ۱۰ قطعه ماهی از هر دو گونه با میانگین وزنی ۱۰±۱۵۰ گرم از ناحیه خور موسی در خلیجفارس صید شدند. پس از تشریح و برداشت نمونههای موردنظر از بافت روده و انجام مراحل روتین اندازهگیری آنزیمها همانند هموژیناسیون و سانتریفیوژ و درنهایت بهوسیله دستگاه اتوآنالایزر مدل سی آ ۴۰۰ خوانده شد. نتایج نشان داد که فعالیت آنزیمهای آمیلاز، آل کالین فسفاتاز و لیپاز در دو گونه ازنظر آماری اختلاف معناداری داشتند، بهطوریکه در ابتدای روده هر دو ماهی میزان فعالیت آنزیم آمیلاز نسبت به قسمت میانی و انتهایی روده بالابود (۰۵/۰P<). همچنین میزان فعالیت آنزیم آل کالین فسفاتاز در ماهی بیاح نسبت به ماهی شبه شوریده در تمام قسمتها بسیار بالا بود (۲۵۰۰۰ به ۳۰۰۰ میلیگرم پروتئین بر واحد). میزان فعالیت آنزیم لیپاز در بخشهای موردبررسی اختلاف معناداری نشان داد بهطوریکه برخلاف آنزیمهای آمیلاز و آلکالین فسفاتاز میزان فعالیت آن در ماهی شبه شوریده نسبت به ماهی بیاح بیشتر بود (۰۵/۰P<). نتایج کلی تحقیق حاضر نشان داد این اختلافات میتواند به علت نوع ماده غذایی مورداستفاده توسط موجود باشد، بهطوریکه ماهی بیاح از الگوی فیتوپلانکتون خواری و ماهی شبه شوریده از رژیم گوشتخواری پیروی میکند.
جواد قاسم زاده، زهرا نوروزی، محمود سینایی، امید کوهکن، حسن زادعباس شاه آبادی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ ۱۳۹۵ )
چکیده
تغییرات هیستوپاتولوژیک کبد و آبشش در ماهیان کفال خاکستری (Mugil cephalus L.) تغذیهشده با اسیدآمینه سیستئین، در مواجهه با فلزات سنگین مس و روی در سال ۱۳۹۴ در دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار بررسی شد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر غلظتهای مختلف اسیدآمینه سیستئین در برابر آلودگی فلزات مورد بررسی، بر تغییرات بافت کبد و آبشش در ماهیان کفال خاکستری بود. برای این منظور تعداد ۳۰۰ عدد ماهی کفال خاکستری با میانگین وزنی ۳±۴/۲۷ گرم بهطور زنده از آبهای ساحلی خلیج چابهار صیدشده و پس از سازگاری با شرایط آزمایشگاهی و تغذیه مصنوعی، در قالب هفت گروه (یک گروه شاهد، سه تیمار فلز مس و سه تیمار فلز روی) تفکیک شدند. در این پژوهش ماهیان موردبررسی در مواجهه با فلزات سنگین مس و روی (به میزان ۲۰ درصد اضافه بر غلظت طبیعی موجود در آب ساحل دانشگاه دریانوردی) قرارگرفته و به مدت ۴۵ روز با چهار جیره غذایی حاوی اسیدآمینه سیستئین (به میزان صفر، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ درصد) نسبت به سیستئین موجود در جیره پایه، غذادهی شدند. در پایان دوره آزمایشی (روز ۴۵)، نمونههایی از بافت کبد و آبشش از تمام گروهها بهطور تصادفی جداشده و پس از آبگیری، تثبیت در پارافین، رنگزدایی و شفافسازی، با محلولهای هماتوکسیلین-ائوزین رنگآمیزی و بررسی شدند. نتایج بررسی میکروسکوپی نمونهها نشان داد که شدت ضایعات در تیمار سوم (غلظت ۱۰۰ درصد سیستئین) بیشتر و در تیمار اول (غلظت ۲۵ درصد سیستئین) کمتر از سایر تیمارها بود. همچنین غلظت ۲۵ درصد سیستئین در رژیم غذایی ماهی کفال خاکستری نسبت به دو غلظت بالاتر (غلظت ۵۰ و ۱۰۰ درصد سیستئین)، از جهت کاهش شدت ضایعات مناسبتر بوده و در غلظتهای بالاتر سیستئین، شدت ضایعات توأم با اثر فلزات، تشدید شدهاند؛ بنابراین نتایج حاصله تأیید نمود که اسیدآمینه سیستئین، بر روند سمیت زدایی با تأثیر بر متابولیسم فلزات در بدن ماهی و کاهش عمل مخرب فلزات سنگین در تغییرات هیستوپاتولوژیک کبد و آبشش تأثیرگذار است و همچنین بافت کبد و آبشش میتواند بهعنوان شاخص مناسبی جهت ارزیابی تغییرات هیستوپاتولوژیک اثرات فلزات سنگین در کفال ماهیان استفاده شود.
مرتضی زارعی، سید محمدرضا فاطمی، محمد صدیق مرتضوی، شراره پور ابراهیم آبادی، جمال قدوسی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده
توسعه بیرویه و بدون ارزیابی فعالیتهای اقتصادی آبزیپروری از یکسو و اتکای بیواسطه و وابستگی قشر کثیری از جمعیت رو به رشد جهان به سواحل از سوی دیگر، محدودیتهایی را برای زندگی و بقاء حیاتوحش در سواحل فراهم میکند؛ و باعث تخریب زیستگاههای ساحلی و از بین رفتن گونههای آبزی زیادی میگردد. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی- کاربردی بوده و باهدف بررسی پتانسیلهای توسعه آبزیپروری و ارائه برنامه راهبردی توسعه مطلوب این کاربری در جزیره قشم با استفاده از مدل تلفیقی SWOT-ANP به انجام رسیده است. در این پژوهش ضمن شناسایی تواناییها و ظرفیتهای بالقوه این جزیره، بهطور خاص فعالیتهای آبزیپروری و شیلاتی آن موردبررسی قرارگرفته و به تأثیر آن در راستای مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی پرداختهشده است. بدین منظور در ابتدا عوامل داخلی (نقاط ضعف و قوت) و عوامل خارجی (فرصتها و تهدیدات) محیط تحت بررسی شناسایی شد. سپس بهمنظور ارزیابی و اولویتبندی این عوامل و تدوین راهبردهای پیشنهادی از فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) و نرمافزار Super decision در ماتریس SWOT استفاده گردید. در ادامه با استفاده از مدل شبکهای طراحیشده، راهبردهای پیشنهادی تعیین وزن و مهمترین راهبردها در ماتریس ارزیابی، اولویتبندی شدند. نتایج نشان داد که راهبردهای استفاده از اهداف، خطمشیها، طرحهای آبزیپروری و صید آبزیان کشور برای ایجاد و تقویت زیرساختهای پایدار این کاربری در منطقه، ایجاد و تقویت طرح جامع آبزیپروری بهمنظور حفاظت از منابع طبیعی دریایی در راستای مدیریت تلفیقی مناطق ساحلی، ایجاد و گسترش امکانات زیر بنایی و زیرساختی آبزیپروری در راستای ایجاد کاربری مطلوب اراضی، تخصیص بودجه کافی جهت دستیابی به برنامههای حفاظت و توسعه کاربری آبزیپروری و حفاظت محیطزیست که جزو راهبردهای (ST) میباشند بهعنوان بهترین راهبردها در راستای توسعه مطلوب کاربری آبزیپروری در سواحل جزیره قشم قرار گرفتند.
محمد آبادی، عباسعلی زمانی، عبدالحسین پری زنگنه، یونس خسروی، حمید بدیعی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
آلودگی فلزات سنگین به دلیل سمیت و ماندگاری بالا در محیطهای دریایی یکی از مهمترین مشکلهای محیط زیستی است که از فرآیندهای طبیعی و انسانی منشأ میگیرد. فلزات سنگین ازنظر زیستی غیرقابل تجزیه و با سرعتبالا در محیط انباشته میشوند و با توجه به اینکه حذف آنها بسیار دشوار و گاه غیرممکن است در مدتزمان کوتاهی اثرهای مخرب ناشی از افزایش غلظت خود را در محیط نشان میدهند؛ بنابراین پژوهش در زمینه آلودگی فلزات سنگین نقش مؤثری در حفاظت از بهداشت انسانی و کاهش خطرهای ناشی از آلودگی فلزات سنگین دارد. در این مطالعه بهمنظور بررسی غلظت فلزات سنگین روی، مس، نیکل، کبالت، کادمیوم و سرب در آب و جلبک، از ۱۲ ایستگاه در طول سواحل جنوبی دریای خزر، نمونههای آب و جلبک اسپیروژیر در تابستان ۱۳۹۴ جمعآوری گردید و پس از هضم نمونهها مقدار فلزات سنگین با استفاده از دستگاههای ولتامتر- پلاروگراف و اسپکتروسکوپی جذب اتمی اندازهگیری شد. نتایج نشان میدهد روند کاهشی تغییر غلظت فلزات سنگین در آب دریا و جلبک اسپیروژیر به ترتیب روی، مس، نیکل، سرب، کبالت و کادمیوم است. در نمونههای آب بیشترین میانگین غلظت عناصر روی (۳۸/۱۸) و کادمیوم (۶۰/۰) در ناحیه غربی؛ سرب (۰۹/۳) و مس (۹۲/۱۸) در ناحیه شرقی؛ نیکل (۹۳/۶) و کبالت (۳۶/۲) میکروگرم بر لیتر در ناحیه مرکزی و در نمونههای جلبک عناصر کبالت (۲۱/۰)، روی (۹۰/۱۲) و کادمیوم (۲۱/۰) در ناحیه مرکزی؛ نیکل (۱۸/۰) و سرب (۱۴/۰) در ناحیه غربی و مس (۲۷/۰) میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر در ناحیه شرقی سواحل جنوبی دریای خزر مشاهدهشده است. نتایج حاصل از بررسی حد مجاز غلظت فلزات سنگین در نمونههای آب نشان داد تمامی عنصرها با توجه به استاندارد سازمان بهداشت جهانی (WHO) مقادیر کمتر و عناصر روی، سرب و مس دارای غلظتهای فراتر از حد مجاز استانداردهای جهانی سازمان مدیریت مواد شیمیایی روسیه (RSCM) و سازمان حفاظت از محیطزیست کشور چین (SEPA) است. شاخص تجمع زیستی نشان داد مقدار و روند این شاخص بهصورت روی (۱۱۵۰) > کبالت (۱۶۳) > سرب (۴۴) > مس (۳۶) > کادمیوم (۳۳) > نیکل (۲۷) است که نشاندهنده توانایی جذب بالای فلزات سنگین توسط جلبک است. ساحل دریای خزر نسبت به سه فلز روی، مس و سرب آلوده است. بیشتر این آلودگی به سبب وجود پسابهای کشاورزی، صنعتی و خانگی است.
مرتضی بیگی ملک آبادی، رسول زمانی احمد محمودی، روح الله رحیمی، هاجر ابراهیمی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
جلبکها از جمله آبزیانی هستند که در دهههای اخیر در معرض شدید آلودگیهای رو به افزایش و نگرانکننده اکوسیستمهای دریایی قرار گرفتهاند. میزان EC۵۰ نیکل و کبالت با توجه به پروتکل OECD ۲۰۱۱ از جمله ترکیباتی هستند که افزایش بیش از حد آنها در محیطهای آبی سبب بروز مشکلاتی در ساختار جمعیتهای جلبکی این اکوسیستمها شده است. در این بررسی میزان فلزات سنگین، میزان کلروفیل آ و کاروتنوئید جلبک Nannochloropsis oculata بررسی شده است. در این مطالعه، اثرات غلظتهای مختلف نیکل (۵/۱، ۳، ۴، ۶، ۸، ۱۲، ۱۵ میلیگرم بر لیتر) و کبالت (۵/۱، ۵/۲، ۳، ۵، ۶، ۸، ۱۰ میلیگرم بر لیتر) به مدت ۷۲ ساعت تعیین شد. نتایج آزمونهای حاد نشان داد میزان EC۵۰ نیکل و کبالت به ترتیب ۵/۶ و ۳/۵ میلیگرم بر لیتر میباشد. بهطورکلی، نتایج این تحقیق نشان داد که نیکل در غلظتهای بالاتری نسبت به کبالت باعث ایجاد سمیت میشود. همچنین فلزات سنگین کبالت و نیکل دارای اثر بازدارندگی قابل توجهی بر رشد و تولیدمثل N.oculata بودند، اما بر میزان کاروتنوئیدها تاثیر کمتری مشاهده شد.
مصطفی زارعی حاجی آبادی، موسی کشاورز، نوازاله مرادی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
سواحل جنوبی ایران دارای منابع طبیعی غنی و سرشاری است که جنگلهای مانگرو از آن جمله است. در این مطالعه، باهدف بررسی پارامترهای ریخت سنجی و رسوبی اکوسیستم حرای موجود در منطقه تیاب، بهعنوان بخشی از مانگروهای ایران در طی شش ماه نخست سال ۱۳۹۹ که دوره تولیدمثلی درخت بود، ارتباط بین پارامترهای درخت حرا و ویژگیهای عوامل رسوبی اکوسیستم شناسایی گردیده است. جهت تعیین ساختار رویشگاه نمونهبرداری با روش نمونهبرداری به روش خطی با استفاده از قطعات مربعی شکل با توزیع تصادفی جهت پارامترهای رویشی درختان و از قابهای یک مترمربعی برای تعیین آمار نهال، ریشههای هوایی و برگهای ریزش یافته استفاده شد. بهمنظور تعیین دانهبندی رسوبات و درصد کل مواد آلی در سه ایستگاه ابتدا، وسط و انتهای خور نمونههایی جمعآوری شد. پارامترهای آب شامل EC، pH و شوری موردبررسی قرار گرفت. نتایج بررسیهای آماری در این رویشگاه نشان داد که متوسط ارتفاع درخت، قطر تاج پوشش، قطر تنه به ترتیب ۳۳۵، ۲/۴۳۶ و ۲/۲۶ سانتیمتر است. ریشههای هوایی درختان را بهطور متوسط ۷/۱۱۹ عدد در مترمربع و ارتفاع آنها ۲۱/۱۰ سانتیمتر اندازهگیری شد. میانگین تعداد برگ ریخته شده در عرصه رویشگاه ۶/۱۳ عدد در مترمربع و متوسط سطح آنها ۷۲/۵۲ سانتیمتر مربع و متوسط تعداد نهالهای مستقر در عرصه رویشگاه نیز ۸۶/۳ اصله در مترمربع اندازهگیری شد. همبستگی مثبت بین ارتفاع و قطر تنه درخت (۵۹/۰=r)، بین ارتفاع و قطر تاج پوشش (۷۸/۰=r) و بین قطر تنه و قطر تاج پوشش (۸۱/۰=r) مشاهده شد. آنالیز کل رسوبات بستر این منطقه نشان داد که ذرات شن، سیلت و رس به ترتیب ۲۰، ۵۰ و ۳۰ درصد به دست آمد. میانگین پارامترهای شوری و هدایت الکتریکی در این منطقه به ترتیب ۵/۱ ± ۳/۳۷ گرم در لیتر و ۱/۰± ۶۴ دسیزیمنس بر متر تعیین شد و میانگین اسیدیته نیز ۲/۰±۹۲/۷ اندازهگیری شد. نتایج ریخت سنجی دوره تولیدمثلی درخت بهخوبی نشان داد که در اواسط فروردین، گلهای درختان حرا شکوفا شده و این روند تا خرداد ادامه مییافت. در تیرماه تعداد زیادی از گلها خشکشده و در اواسط تابستان بذر در محل سرشاخهها بهخوبی دیده شد. در مردادماه ریزش بذر مشاهده شد و در اواخر تابستان روند ریزش بهصورت افزایشی بوده و بذرهای زیادی در عرصه منطقه تیاب مشاهده شدند.