۱۶ نتیجه برای احمدی
مهدی بنایی ، علیرضا میرواقفی ، کمال احمدی ، رضا عاشوری ،
دوره ۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
استفاده از دیازینون جهت کنترل آفات نباتی در بسیاری از مزارع کشاورزی که در مجاورت منابع آب شیرین واقع شدهاند بسیار رایج میباشد. از اینرو در این مطالعه به بررسی سمیت تحت کشنده این آفت کش ارگانوفسفره به عنوان یک آلاینده بوم سازگان های آبی، بر روی تغییرات آسیب شناسی بافت بیضه و تخمدان ماهی های کپور معمولی، Cyprinus carpio، پرداخته شده است. در این آزمایش ماهی ها به مدت ۳۰ روز در معرض غلظت تحت کشنده ۱۲۰و ۱۶۰ میکروگرم بر لیتر (µg/L) دیازینون قرار داده شدند. تاثیرات آسیب شناسی بافتی دیازینون بر روی بافت بیضه و تخمدان ماهی های کپور معمولی، Cyprinus carpio، نیز با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی، تاثیر منفی دیازینون بر روی بافت بیضه و تخمدان ماهی ها مشخص گردید. از بین رفتن لوله های اسپرم ساز، آتروفی سلول ها و نیز پیدایش واکوئل در بافت بیضه از مهمترین تغییرات مشاهده شده در ماهی های تحت تیمار سم بود. آترزی سلول های اووسیت و افزایش فاگوسیتوز سلول های دژنره شده در بافت تخمدان نیز در ماهی های تحت تیمار سم دیازینون، مشاهده گردید. این تغییرات هیستوپاتولوژیک با افزایش غلظت سم، بطور معنی داری افزایش یافت.
کمال احمدی، عبدالرحیم وثوقی، علیرضا میرواقفی، بابک عطائی مهر، مهدی بنایی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۹ )
چکیده
استفاده از گیاهان دارویی به عنوان ترکیبات محرک و تقویت کننده سیستم ایمنی ماهی ها در طی سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، اما اطلاعات موجود در این زمینه بسیار محدود است. در این مطالعه سطح تغییرات ایمنوگلبولین IgM، کمپلمان تام، لیزوزیم و پراکسیداز پلاسمای ماهی هایی که با مکمل دارویی سیلی مارین با دوزهای ۱۰۰، ۴۰۰ و ۸۰۰ میلی گرم دارو به ازای هر کیلوگرم غذای تجاری به مدت ۲۸ روز تغذیه شده اند، مورد بررسی قرار گرفته است. تغییرات سطح ایمنوگلبولین (IgM)، کمپلمان تام و سطح فعالیت لیزوزیم در پلاسمای ماهیانی که با مکمل غذایی تغذیه شده اند در مقایسه با گروه کنترل معنی دار (۰۵/۰
عمار صالحی فارسانی، سارا احمدی، حسین نگارستان، حسین عمادی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۹ )
چکیده
در این تحقیق کرمهای پرتار در ساحل گلشهر در شهر بندر عباس مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری در یک دوره یک ساله از مرداد ۱۳۸۴ لغایت تیر ۱۳۸۵ به طور ماهانه توسط نمونه بردار مغزه گیر دستی صورت گرفت. پنچ خانواده و شش گونه پرتار شناسایی شد. خانواده های شناسایی شده عبارت بودند از: Nereididae Nephtyidae، Spionidae، Capitellidae، Glycridae. بیشترین تنوع گونه ای مربوط به خانواده Spionidae و بیشترین تراکم مربوط به خانواده Nephtyidae بود که در ماههای فروردین و تیر بیشترین تراکم و در ماهای شهریور و آبان کمترین تراکم را داشتتند. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه، کرمهای پرتار از فراوانی نسبتاً کمی برخوردار هستند، بخصوص این مورد در ناحیه بالای جزر و مدی محسوس تر بود و تفاوت معنی داری از نظر تنوع گونه ای بین نمونه های برداشت شده از سه منطقه وجود نداشت (۰۵/۰>P). همچنین زیستگاه اصلی پرتاران، ناحیه پایین جزر و مدی است.
حامد ادب ، آزاده عتباتی ، ابوالقاسم امیراحمدی، رضا اسماعیلی ،
دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده
دمای سطح آب دریا به عنوان یک شاخص مهم اقلیمی و میزان غلظت کلروفیل a به عنوان یک شاخص بیومس فیتوپلانکتونی دو پارامتر مهم در مطالعات زیست دریایی هستند. دریای خزر به عنوان یک ذخیره گاه ویژه زیست آبی در دنیا مطرح است. از این رو پایش دمای سطح آب دریا و غلظت کلروفیل a جهت ارزیابی مسائل و تهدیدات آن ضروری است. بمنظور انجام این بررسی، داده های سنجنده مادیس ماهواره های آکوا و ترا از منطقه دریای خزر جمع آوری گردید. بعد از انجام عملیات پیش پردازش تصاویر، الگوریتم های استخراج دمای سطح دریا و کلروفیل a بر روی تصاویر اعمال گردید. سپس سری زمانی ماهانه دمای سطح دریا و کلروفیل a از ژانویه ۲۰۰۳ تا دسامبر ۲۰۰۹ تطویل گردید. نتایج آزمون روند من کندال فصلی نشان دهنده وجود روند افزایشی میزان غلظت کلروفیل a و عدم وجود روند در دمای سطح دریا در دوره مطالعاتی است. همچنین بر اساس آزمون پتیت یک تغییر معنادار در میزان غلظت کلروفیل a از نیمه سال ۲۰۰۶ مشاهده گردید. بررسی رابطه دمای سطح دریا با کلروفیل a به صورت یک همبستگی مثبت قابل توضیح است. به طوریکه ۶۵ درصد از غلظت کلروفیل a توسط دمای سطح دریا با استفاده از مدل رگرسیون خطی قابل توجیه است، که آزمون F فیشر معناداری این رابطه را تایید می کند.
لاله رومیانی، منصوره قائنی، سارا احمدی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده
این تحقیق به منظور شناسایی آلودگی باکتریایی با تاکید بر عوامل عمده باکتریایی بیماریزای انسانی، در ضایعات جلدی پنج گونه از ماهیان دریایی شامل شوریده (Otolithes ruber)، هامور (Epinephelus coioides)، شانک (Acanthopagrus cuvieri)، سرخو (Latjanus malabaricus) و حلوا سفید (Pampus argenteus) عرضه شده در بازار ماهیفروشان شهرستانهای اهواز و آبادان در سال ۹۰-۱۳۸۹ انجام گرفته است. پس از خریداری، تعداد ۵۰ قطعه ماهی از هر گونه بهصورتتصادفی و انتقال آنها به آزمایشگاه میکروبیولوژی، از ضایعات (لکههای خونی، موکوس و نواحی خونریزی) سطوح مختلف بدن شامل سر، باله و پوست بهصورت جداگانه کشت داده شد. نتایج حاصله نشان داد که پوست بدن ماهیان مورد آزمایش با ۳/۴۵ درصد بیشترین آلودگی باکتریایی را داشت، سپس ناحیه سر در رتبه دوم و باله ماهیان با ۲۴ درصد آلودگی در مقام سوم قرار داشت. گونههای باکتریایی جدا شده شامل Aeromanas spp.، Aeromonas sobria، Aeromonas hydrophila، Staphylococcus aureus، Pseudomonas spp.، Pseudomonas aeruginosa، Acinetobacter lowffii، Enterobacter spp.، Escherichia coli و Enterococcus spp. بودند. گونههای آئروموناس با ۴/۱۷ درصد،فراوانترین باکتریهای موجود در این مطالعه بودند. سپس سودوموناسها در رتبه بعدی قرار داشتند. کمترین باکتریهای شناسایی شده مربوط به انتروکوکوسها با ۳/۱ درصدبود. از بین ماهیان، گونههای شوریده ماهیان، دارای بیشترین آلودگی باکتریایی و هامور ماهیان کمترین آلودگی را به خود اختصاص دادند. با توجه به ارتباطی که بین گونههای باکتریایی جدا شده در این بررسی و گونههای شناخته شده در محیط آب وجود دارد، مدیریت بهداشتی از لحاظ تامین کیفیت مناسب آب، جلوگیری از افزایش بار مواد آلی موجود در آن، جلوگیری از دستکاری بیش از حد در موقع صید، رعایت بهداشت صیادان و نحوه عرضه بهداشتی ماهیان به بازار کاملاً ضروری است.
نصیر نیامیمندی ، اردشیر یاراحمدی، عبدالحسن تنگستانی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده
پارامترهای رشد، مرگ و میر طبیعی و فراوانی ذخائر صدف خوراکی ونوس مخطط خشن (Paphia cor) در منطقه گسیر، سواحل بوشهر (موقعیت جغرافیائی ´۴۰ ˚۵۰ شرقی و ´۱۴ ˚۲۹ شمالی) در یک دوره یک ساله ۸۸-۱۳۸۷ مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه برداری ها هر دو ماه یک بار و در هنگام جزر کامل دریا انجام گردید. در هر منطقه تعدادی نقاط در خطوط عرضی و به شکل شکسته (زیگزاگ)، به طوری که کل منطقه را مورد پوشش قرار دهد، انتخاب گردید. نمونه برداری با کودرات و در خطوط عرضی با پرتاب یک یا دو کوادرات (۲۵/۰ متر مربع) به صورت تصادفی انجام گردید. گروههای طولی نمونه ها هر دو ماه با کولیس و با دقت ۱/۰ میلی متر اندازه گیری شد. طول اندازه گیری شده جهت محاسبات پارامترهای رشد و مرگ و میر استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های طولی با استفاده از نرم افزار LFDA انجام گردید. شوری، درجه حرارت در طول دوره تحقیق ثبت گردید. فراوانی نمونه های صدف در ماه های سرد، معتدل و گرم سال محاسبه گردید. جنس بستر سطح (در عمق ۲۰ سانتیمتری) در منطقه زیست ونوس مخطط خشن نمونه برداری شد. پارامترهای رشد وان برتالانفی در این آبزی برابر ۸/۰=K در سال، ۵۵= ¥L میلی متر و ۴۵/۰-=t۰ تخمین زده شد. تخمین های زده شده مرگ و میر طبیعی (M) برابر با ۵۷/۰ و حداکثر سن ۵۰ ماه محاسبه گردید. میانگین فراوانی این گونه ۲/۲± ۸/۸ صدف در کوادرات با حداکثر در بهمن ماه و حداقل در آبان ماه تخمین زده شد. میانگین شوری و درجه حرارت به ترتیب ۳/۴۱ در هزار و ۲/۲۵ درجه سانتیگراد بود. بیش از ۸۸ درصد جنس بستر را سیلت و شن تشکیل داد. نتایج حاصل نشان دهنده اثر دو فاکتور درجه حرارت و جنس بستر بر رشد و پراکنش صدف ونوس مخطط خشن در منطقه مورد بررسی دارد.
زهره احمدی کردستانی، امیرحسین حمیدیان ، سید ولی حسینی ، سهراب اشرفی ،
دوره ۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده
در بین آلاینده هایی که وارد اکوسیستم های آبی می شوند، فلزات سنگین به علت اثرات سمی و ایجاد تجمع زیستی از خطرناک ترین آلاینده ها محسوب می شوند. این آلاینده ها قادرند مسمویتهای مزمن و بعضاً حاد خطرناکی را در انسان ایجاد نمایند. جیوه یکی از سمی ترین فلزات سنگین است که میتواند در طول زنجیره ی غذایی افزایش یافته و در نهایت وارد بدن انسان شود. در این مطالعه به اندازه گیری غلظت جیوه در چهار گونه ی آبزی به نام های ماهی حلوا سیاه (Parastromateus niger)، میگوی پاسفید (Lithopenaeus vannamei)، میگوی سفید هندی (Fenneropenaeus indicus) و خرچنگ درازآب شیرین (Astacus Leptodactylus) پرداخته شد و ریسک مصرف هر یک از این خوراک های دریایی ارزیابی شد. نمونه ها از بازار تهران تهیه شد و از روش هضم تر جهت آماده سازی نمونه های عضله استفاده گشت. غلظت جیوه ی موجود در هر نمونه از طریق تکنیک بخار سرد و دستگاه جذب اتمی تعیین گردید. میانگین غلظت جیوه در عضله ی گونه ها به ترتیب ۳۳۱/۰، ۳۲۳/۰، ۳۴۶/۰ و ۱۱۳/۰ میکروگرم بر گرم وزن تر محاسبه شد که در حدود مقادیر استانداردهای اعلام شده توسط سازمان های جهانی نظیر WHO، FAO و FDA بود. شاخص HQ برای همه ی گونه ها کمتراز۱ به دست آمد. بنابراین مصرفاین غذاهای دریایی خطر جدیبرایسلامت مصرف کنندگان از نظر میزان جیوه محسوب نمی شود.
سارا احمدی، مهدی سلطانی، مهدی شمسایی، هومن رجبی اسلامی، رحیم پیغان،
دوره ۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
این تحقیق در مرکز توسعه آبزیان دریایی شهید کیانی منطقهی چوئبدهی آبادان بهمنظور ارزیابی تأثیر پروبیوتیکهای Pediococcus acidilactici و Lactococcus lactis و ویتامین ث بر فاکتورهای کیفی آب و ترکیب شیمیایی لاشه میگوی وانامی (Litopenaeus vannamei) در یک دورهی پرورش ۳ ماهه انجام گردید. تیمار بندی شامل تیمار شاهد، تیمار پدیوکوکوس، تیمار لاکتوکوکوس با جیره غذایی حاوی ۱۰۹×۱ واحد کلنی در گرم و تیمار ویتامین ث بود. نتایج نشان داد که استفاده از مکمل-های فوق تأثیر مثبتی بر پارامترهای کیفی آب نداشته است (۰۵/۰P˃). کمترین میزان چربی خام و بیشترین مقدار خاکستر محاسبهشده در تیمار پدیوکوکوس و لاکتوکوکوس مشاهده گردید (۰۵/۰P˂)، درحالیکه مصرف مکملهای غذایی باعث ایجاد تغییرات معنیداری در پروتئین خام و رطوبت در ترکیب لاشه میگو نگردید (۰۵/۰P˃).
سلمان احمدی اسب چین،
دوره ۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۵ )
چکیده
روشهای حذف فلزات سمی و سنگین از پسابها و فاضلابها در مقایسه با روشهای مرسوم فیزیکی و شیمیایی دارای کارایی بیشتری میباشند. هدف از این تحقیق استفاده از جلبک قهوهای (Sargassum angustifolium) جهت حذف یون نیکل از محلول آبی بود. حذف فلز از پدیده جذب زیستی غیر وابسته به متابولیسم جلبک پیروی میکند و میان کنش بین فلز و سطح جلبک موردبررسی قرار میگیرد. در این تحقیق ایزوترم و کینیتیک حذف فلز سنگین نیکل بهوسیله جلبک مذکور بررسی گردید. جلبک قهوهای از ساحل چابهار دریای عمان جمعآوری گردید. زمان تعادل برای جذب فلز نیکل بهوسیله جلبک در حدود ۳۰۰ دقیقه بود. ایزوترم جذب نیکل بهوسیله جلبک از معادله لانگمویر تبعیت کرد. بیشینه جذب یون نیکل بهوسیله جلبک در اسیدیته ۵ در حدود ۷۵/۰ میلیمول بر گرم وزن خشک جلبک بود، این مقدار در اسیدیته ۵، در حدود ۶۵/۰ میلی مول بر گرم بود. مقدار ضریب همبستگی R۲ در Sargassum angustifolium در اسیدیته ۴ برابر ۹۹۰/۰ و ثابت لانگمویر (bl) آن برابر ۰۵/۵۴ بود، این مقدار در اسیدیته ۵ برابر ۹۹۲/۰ برای ضریب همبستگی R۲ و ۱۵/۱۵۰ برای ثابت لانگموییر bL بود
احمد احمدی، نصرالله احمدی فرد، ابراهیم نجد گرامی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده
در مطالعه حاضر اثر جلبکهای تازه Nannochloropsis oculta، Isochrysis galbana و جلبک خشک Chlorella sp. با دو غلظت بالا (۱۰۶× ۵ سلول در میلیلیتر) و پایین (۱۰۶×۵/۲ سلول در میلیلیتر) بر روند شاخصهای تولیدمثلی (تعداد روتیفرهای ماده تخمدار و تعداد تخمهای چسبیده و جداشده و نرخ تخم) روتیفر آبشور (Brachionus plicatilis) بررسی شد. روتیفرها در شرایط استاندارد و در ظروف پلاستیکی ۵۰۰ میلیلیتری با تراکم اولیه ۳۰ عدد در میلیلیتر کشت شدند. در مدتزمان کشت (۱۰ روز) از روتیفرها نمونهبرداری و تعداد روتیفرهای تخمدار و تعداد کل تخمها شمارش شدند. بر اساس آنالیز واریانس دوطرفه در روز اول و دوم فقط نوع جلبک تأثیر معنیدار را نشان داد و غلظتهای مختلف و اثرات متقابل تأثیر معنیداری را نشان ندادند. از روز سوم تا روز ششم که پیک جمعیتی بود اثرات متقابل جلبک و غلظت تأثیر معنیداری بر مادههای تخمدار و تعداد کل تخم داشتند. در روزهای هفتم تا دهم به دلیل ثابت بودن میزان غذادهی در تیمارها فقط نوع جلبک تأثیر معنیداری داشته و غلظتهای مختلف جلبک تأثیر معنیداری بر نتایج نشان ندادند. بر اساس مقایسه میانگین دادهها بیشترین مادههای تخمدار (۲۱/۷±۳۳/۱۲۲ عدد در میلیلیتر) در هر دو غلظت بالا و پایین جلبک I. galbana در روز پنجم مشاهده شد (۰۵/۰>P). همچنین حداکثر کل تخمها در غلظت بالای جلبک I. galbana (۸۰/۶±۲۰۴ عدد در میلیلیتر) در روز چهارم مشاهده شد که بهطور معنیداری بیشتر از سایر تیمارها بود. کمترین میزان تعداد کل تخمها بهطور معنیداری در روز پنجم آزمایش برای هر دو غلظت بالا و پایین جلبک کلرلا به دست آمد (۰۵/۰>P). ازنظر تعداد کل تخمها غلظت بالا از جلبک N.oculta و غلظت پایین از جلبک I. galbana باهم دیگر تفاوت معنیداری را نشان ندادند (۰۵/۰<P). همچنین بیشترین نرخ تخم در روتیفرهای تغذیهشده با دو غلظت بالا و پایین جلبک I. galbana مشاهده شد که بهطور معنیداری (۰۵/۰>P) بیشتر از سایر تیمارها بود. بر اساس مطالعه حاضر کمترین تعداد تخم و مادههای تخمدار در تیمار جلبک خشک کلرلا به دست آمد و علیرغم دسترسی راحت از جلبک خشک کلرلا نمیتوان بهعنوان جایگزینی خوب استفاده کرد.
بنیاد احمدی، مهدی غلامعلی فرد،
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ ۱۳۹۵ )
چکیده
افزایش غیرطبیعی در میزان فیتوپلانکتونها از طریق، تأثیر بر عملکرد شبکههای غذایی و تنوع زیستی بهعنوان عامل تهدیدکننده بومسامانهها های دریایی محسوب میشود. افزایش مواد معدنی و نوترینتهای حاصل از فعالیتهای انسانی، موجب افزایش نامطلوب و غیرطبیعی این میکروارگانیسمها میشود. درنتیجه پایش زیستتوده فیتوپلانکتونی بهعنوان یک روش کارآمد برای شناخت و پاسخ بومسامانهها های دریایی به فشار ناشی از فعالیتهای انسانی و به دنبال آن پر غذایی میباشد. بهمنظور انجام این بررسی، دادههای ماهوارهای سنجنده SeaWiFS و MODIS Aqua از منطقه حوضه جنوبی دریای خزر جمعآوری شدند، پس از انجام پیشپردازش تصاویر و استخراج الگوریتم سری زمانی ماهانه کلروفیلa و درجه حرارت سطح دریا از تاریخ ژانویه ۱۹۹۸ تا دسامبر ۲۰۱۵ و سپس تجزیهوتحلیل سری زمانی نرخ تغییرات با استفاده از رویه روند میانه (Theil-Sen) محاسبه گردید. نتایج حاصل از این آزمون نشان داد که مقدار غلظت کلروفیلa در آبهای سطحی منطقه تحقیقاتی طی سالهای ۲۰۱۵-۱۹۹۸ دارای روند افزایشی سالیانه ۰۲/۰ میلیگرم بر مترمکعب و همچنین مقدار درجه حرارت سطح دریا نیز شاهد روند افزایشی ۱۱/۰ درجه سانتیگراد سالانه میباشد. همچنین نتایج حاصل از دادههای میدانی جهت ارتباط بین مقدار غلظت کلروفیلa و فراوانی شانهدار مهاجم نشان از ارتباط نسبتاً قوی بین این دو مؤلفه بود (۶۵/۰=R۲) از سوی دیگر، مقدار میانگین غلظت کلروفیلa در محدودهی شکوفایی جلبکی نسبت به خارج از محدودهی شکوفایی بیشتر بود. ازاینرو، شکوفایی جلبکی میتواند بهعنوان یکی از عوامل مهم در افزایش غلظت کلروفیلa در نظر گرفته شود.
فاطمه جلالوند، هومن رجبی اسلامی، محمدرضا احمدی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ ۱۳۹۵ )
چکیده
مطالعه حاضر به مقایسه ترکیبات شیمیایی و ترکیب اسیدهای چرب عضله فیلماهی (Huso huso) وحشی با نوع پرورشی را بررسی نموده است. تعداد چهار عدد فیلماهی سهساله پرورشی با میانگین وزنی ۴/۰±۰/۷ کیلوگرم و چهار عدد فیلماهی سهساله وحشی با میانگین وزنی مشابه بدین منظور تهیه و ۵/۱ کیلوگرم از عضله پشتی هر یک از ماهیان جدا شد. عضلههای حاصله پس از چرخ شدن برای اندازهگیری میزان رطوبت، پروتئین، چربی و خاکستر با سه تکرار برای هرماهی استفاده گردید. همچنین چربی نمونه آزمایشی پس از استخراج و استری شدن برای شناسایی ترکیب اسیدهای چرب عضله ماهیان آزمایشی بهکاربرده شد. مقایسه بین دادههای فیلماهیان وحشی و پرورشی با کمک آزمون t-test در سطح معنیداری ۵ درصد انجام گرفت. بر اساس نتایج تفاوت معنیداری در میزان پروتئین و خاکستر عضله فیلماهی وحشی و پرورشی مشاهده نشد (۰۵/۰P>). این در حالی است که میزان رطوبت و چربی عضله فیلماهی پرورشی به ترتیب با مقادیر ۱۳/۸±۵۲/۷۱ درصد وزنتر و ۱۰/۰±۲۵/۵ درصد وزن خشک بیشتر و کمتر از عضله فیلماهی وحشی بود (۰۵/۰P<). همچنین میزان اسیدهای چرب پالمیتیک، اسید میرستیک و اسید دوکوزاپنتانوئیک عضله فیلماهی پرورشی به ترتیب با مقادیر ۲۰/۰±۲۳/۶۷، ۱۲/۰±۵۰/۰ و ۶۴/۰±۳۹/۱ درصد از کل اسیدهای چرب به شکل معنیداری بیش از عضله فیلماهی وحشی بود، درحالیکه مقدار اسید اروسیک و اسید بهنیک به ترتیب با مقادیر ۱۳/۰±۸۵/۰ و ۱۵/۰±۹۰/۰ درصد از کل اسیدهای چرب در عضله فیلماهی وحشی به شکل معنیداری بالاتر از عضله فیلماهی پرورشی ثبت گردید (۰۵/۰P<). تفاوت معنیدار در میزان سایر اسیدهای چرب عضله فیلماهیان وحشی و پرورشی مشاهده نگردید (۰۵/۰P>). یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که عضله فیلماهی پرورشی ارزش غذایی مشابه و در مواردی بالاتر از عضله فیلماهی وحشی دارد.
صدیقه رجایی ملکی، سلمان احمدی اسب چین، باقر سید علیپور، غلامحسین ریاضی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده
لیپازها یکی از پرکاربردترین آنزیمها در بیوتکنولوژی و شیمی آلی هستند و به عنوان سومین آنزیم صنعتی از اهمیت فراوانی برخوردار میباشند. بسیاری از ارگانیسمها توانایی ترشح آنزیم لیپاز را دارند اما در میان آنها باکتریها اهمیت بیشتری دارند چراکه لیپازهای حاصل از باکتریها دارای ویژگیهای منحصر به فردی مانند پایداری بالا و عدم ایجاد واکنشهای جانبی هنگام کاتالیز میباشد. ازآنجایی که پروسههای صنعتی همواره تحت شرایط ویژه و سختی انجام میشوند، یافتن آنزیمهایی با توانایی فعالیت در این شرایط حائز اهمیت است. باکتریهای نمکدوست منبع مناسبی از این آنزیمها میباشند، چراکه آنزیمهای تولید شده توسط این میکروارگانیسمها میتوانند فعالیت خود را در دامنههای مختلف دما، غلظت نمک و pH حفظ کنند. در شهریور سال ۱۳۹۴ با هدف جداسازی باکتریهای نمکدوست تولیدکننده آنزیم لیپاز و بهینه سازی شرایط رشد جدایهها نمونهبرداری از آب، خاک و رسوب تالاب میانکاله واقع در استان مازندران صورت گرفت. برای کشت و خالصسازی، نمونههای رقیقشده در محیط کشت جامد تلقیح و در دمای ۳۷ درجه گرمخانهگذاری گردید. غربالگری باکتریها منجر به جداسازی ۱۰ جدایه نمکدوست شد. سویهها ازنظر تولید آنزیم لیپاز با استفاده از سنجش به روش پلیت مطالعه شدند. نتایج نشان داد که از میان ۶ جدایه منتخب ۳ جدایه توانایی تولید آنزیم لیپاز را دارند. این باکتریها به طور بهینه در محیطی با ۵-۵/۲ درصد نمک، دمای ۳۷-۳۵ درجه سانتیگراد و رشد میکنند. بررسی فیلوژنیک ترادف ۱۶S rDNA برای ۳ سویه انجام شد. این سویهها از نظر فیلوژنیک در جنسهای Halomonas-و Halobacillus قرار گرفتند. این مطالعه نخستین بررسی بر روی باکتریهای تالاب بینالمللی میانکاله به عنوان یک اکوسیستم حاصلخیز میباشد.
شیوا شعبان نژاد، فاطمه کاردل، سلمان احمدی اسب چین، شیلا امید ظهیر،
دوره ۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
هدف این تحقیق بررسی سینتیک جذب و ایزوترم تعادلی فلز کادمیوم توسط باکتری بومی نمک دوست جداسازی شده از اکوسیستم حساس تالاب میانکاله است. ابتدا جهت شناسایی گونههای مقاوم به شوری، ۴ سویه باکتری گرم منفی که از آب تالاب میانکاله در مهر ۱۳۹۴ نمونه برداری، خالصسازی، جداسازی و شناسایی شده بودند در محیطهای کشت نمکدوست متوسط (MH) حاوی کلرید سدیم ۰، ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ درصد کشت داده شدند. باکتریهایی که بدون حضور نمک قادر به رشد نبودند به عنوان باکتریهای نمکدوست انتخاب شدند. سپس رشد باکتریهای نمک دوست در غلظتهای ۱۵، ۲۰، ۲۵، ۴۰ و ۶۰ میلیگرم بر لیتر از فلز کادمیوم مورد بررسی قرار گرفتند و یک باکتری که قادر به رشد در بالاترین غلظت از کادمیوم بود به عنوان باکتری مقاوم به این فلز انتخاب شد. ظرفیت جذب کادمیوم توسط باکتری منتخب نمکدوست (هالوموناس) در محدوده ۲۵ تا ۳۰۰ میلیگرم بر لیتر را در شرایط ثابت (۸=pH، دما ۳۰ درجه سانتیگراد، شوری ۱۰ درصد، مقدار جاذب= ۱ میلیگرم بر لیتر) انجام شد و بهینه غلظت اولیه فلز کادمیوم برای باکتری هالوموناس۱۵۰ میلیگرم بر لیتر انتخاب گردید. بررسی سینتیک جذب نشان داد که در ۵ دقیقه اول، ۱۲/۹۱ میلیگرم بر گرم از فلز کادمیوم (۶۰ درصد) جذب گردید که در این مرحله نیاز بهصرف انرژی نداشت و طی ۴۰ دقیقه به بیشترین مقدار خود یعنی ۹/۱۰۳ میلیگرم بر گرم (۷۰ درصد) رسید و بعد از آن ثابت باقی ماند (P≤۰,۰۵)، بنابراین زمان اولیه جذب فلز کادمیوم توسط باکتری جنس هالوموناس بسیار سریع بود. همچنین نتایج نشان دادند که حداکثر جذب از مدل سنتیک جذب شبه مرتبه دوم و از مدل ایزوترم لانگمویر پیروی کرده است. لذا میتوان نتیجهگیری کرد که از باکتری جنس هالوموناس بعنوان یک باکتری ارزان و فراوان در دریاها برای حذف فلز کادمیوم از اکوسیستمهای آب شور استفاده کرد.
سجاد پورمظفر، رضا نهاوندی، علی صادقی، محدثه احمدی، عبدالرضا جهانبخشی، سعید تمدنی جهرمی، سیامک بهزادی، محسن گذری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
گیاه آویشن شیرازی (Zataria multiflora) یکی از گیاهانی است که جنبههای دارویی مؤثری برای آن قائل شدهاند. هدف از این مطالعه، تعیین اثر عصاره گیاه آویشن شیرازی بر عملکرد رشد و فعالیت آنزیمهای سرم خون در ماهی کلمه (Rutilus rutilus caspicus) به مدت ۶۰ روز بود. تعداد ۲۴۰ ماهی با میانگین وزنی ۲۰/۱ ± ۲۵/۳۰ گرم در یک طرح کاملاً تصادفی با ۴ تیمار آزمایشی و ۳ تکرار (با تعداد ۲۰ قطعه در هر تکرار) در سال ۱۳۹۸ مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمار شاهد (بدون عصاره گیاه) و تیمارهای آزمایشی ۲، ۳ و ۴ به ترتیب دارای ۲۵/۰، ۵/۰ و ۷۵/۰ گرم عصاره گیاه آویشن شیرازی به ازای هر کیلوگرم جیره بودند. در پایان آزمایش، مشخص شد که بیشترین وزن انتهایی، افزایش وزن بدن و نرخ رشد ویژه در تیمار ۴ با ۷۵/۰ گرم عصاره گیاه آویشن شیرازی در کیلوگرم جیره غذایی دیده شد که با تیمار شاهد اختلاف معنیداری داشت. همچنین بیشترین میزان ضریب تبدیل غذایی در تیمار شاهد و کمترین میزان ضریب تبدیل غذایی در تیمار ۴ با ۷۵/۰ گرم عصاره گیاه آویشن شیرازی در کیلوگرم جیره غذایی مشاهده شد. میزان آنزیمهای آلکالین فسفاتاز، آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز در تیمارهای حاوی عصاره گیاه آویشن شیرازی نسبت به تیمار شاهد کمتر بود و اختلاف معنیداری بین میزان این آنزیمها بین تیمارها مشاهده شد (۰۵/۰ >P). کمترین میزان آنزیمهای سرم مورد آزمایش در تیمار ۴ که دارای ۷۵/۰ گرم عصاره گیاه آویشن شیرازی در کیلوگرم جیره غذایی مشاهده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که رژیم غذایی حاوی عصاره گیاه آویشن موجب بهبود عملکرد رشد و کاهش آنزیم های کبدی در ماهی کلمه میشود.
علی یوسفی، عاطفه چمنی، مژگان احمدی مدوشن،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
خور موسی که در شمال غربی خلیجفارس واقعشده است و برخورداری این منطقه از موقعیت خاص جغرافیایی و حضور تأسیسات و صنایع مختلف پتروشیمی و نیز بنادر حساس و استراتژیکی و همچنین وجود جزر و مد بالا در این منطقه دامنه گسترش آلایندهها را بسیار افزایش داده است. هدف از این مطالعه ارزیابی کیفیت آب خور موسی با استفاده از شاخصهای زیستی میباشد. برای این منظور از ۱۰ ایستگاه در خور موسی طی دو فصل تابستان و زمستان ۱۳۹۷ نمونهبرداری رسوب انجام شد و بیمهرگان کف زی هر نمونه با استفاده از استریو میکروسکوپ و کلیدهای شناسایی گردید. بزرگ بیمهرگان کف زی شناساییشده به ۵ رده و ۴۰ راسته تعلق دارند. در رده شکم پایان (Gastropoda) ۱۷ راسته، در رده نرمتنان (Bivalvia) ۱۱ راسته، در رده پرتاران (Polychaeta) ۷ راسته، در رده سختپوستان (Crustacea) ۴ راسته و در رده نرمتنان (Mollusca) یک راسته شناسایی گردید. در هر دو فصل موردبررسی بالاترین فراوانی به رده Bivalvia تعلق دارد و راسته Dentaliidae نیز فقط در تابستان شناسایی شد. در هر ۱۰ ایستگاه تعداد راستههای شناساییشده در تابستان از زمستان بالاتر است. در تابستان در ایستگاههای ۳ و ۱۰ و در زمستان ایستگاههای ۳ و ۶ بیشترین تعداد راسته شناسایی گردید. شاخص شانون وینر در تابستان و زمستان وضعیت آلودگی متوسط را نشان داد. تمامی ایستگاههای موردمطالعه، شاخص شانون- وینر در فصل تابستان نسبت به فصل زمستان بالاتر است. یافتههای مطالعهی حاضر آلودگی متوسط تا شدید آب خوریات خور موسی را نشان داد.